ناامیدی
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
ناامیدی
نوشته شده در پنج شنبه 16 شهريور 1391
بازدید : 475
نویسنده : علیرضا آزادی

  نوجوانی که احساس ناامیدی شدیدی می کرد به یک کارگردان سینما مراجعه کردو گفت:من می خواهم بازیگر شوم.

کارگردان از او پرسید:چه نقشی را می توانی اجرا کنی؟

نوجوان گفت:نقش یک آدم بدبخت و فلاکت زده را.

کارگردان گفت:متاسفم .من در فیلم خودم به یک نوجوان خوشبخت و با نشاط نیاز دارم . اگر تمایل داشته باشی می توانی آن نقش را بازی کنی .اما یک شرط دارد.

نوجوان پرسید:شرطش چیست؟

کارگردان گفت:شرطش این است که به مدت یک ماه نقش آدم های خوش بخت را تمرین کنی.

نوجوان یک ماه نقش نقش خوش بخت ها را به خود گرفت . مثل آن ها فکر کرد ، مثل آن ها راه رفت ، مثل آن ها زندگی کرد. در آخر ماه او به کاگردان مراجعه کرد و گفت:من دیگر برای بازیگری در سینما   علاقه ای ندارم.یک ماه تمرین برای من کافی بود که بدانم زندگی خود نیز بازی است و من بازیگر ،  می خواهم در بقیه عمرم نقش خوش بخت ها را بازی کنم.

 




:: برچسب‌ها: داستان زیبا , داستان کوتاه , داستان خواندنی , داستان کوتاه خواندنی , داستان , ماجرای جالب , داستان جالب , ,



مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید

[Comment_Gavator]
adelgh در تاریخ : 1391/6/16/4 - - گفته است :
[Comment_Content]


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: